پرودا سازه شریف

آتش در نیستان

دوشنبه, ۱۲ مرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۵۹ ق.ظ

یک شب آتش در نیستانی فتاد
سوخت چون عشقی که بر جانی فتاد

شعله تا سرگرم کار خویش شد
هر نی ای شمع مزار خویش شد

نی به آتش گفت : کاین آشوب چیست؟
مر تو را زین سوختن مطلوب چیست؟

گفت آتش بی سبب نفروختم
دعوی بی معنی ات را سوختم

زانکه می گفتی نیم با صد نمود
همچنان در بند خود بودی که بود

مردی را دردی اگر باشد خوش است
درد بی دردی علاجش آتش است

نظرات  (۱)

۱۵ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۰۸ مصطفی رضوی
سلام
جالب بود. ,اقبت کبر وغرور آتش است.
پاسخ:
سلام .
 جالبترش وقتی بود دیدم شاعرش نوشته بود مجذوب علیشاه فکر کنم ، بعد تو اینترنت گشتم رسیدم به فرقه دراویش گنابادی و از اون جا هم تصادفا به فرقه حلقه کیهانی و طاهری و از این چیز میزا. یک شعر و خوانندش شهرام ناظری ما رو به کجاها که نکشوند.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی